ز آتش پنهان عشق هر که شد افروخته
دود نخیزد از او چون نفس سوخته
دلبر بی خشم و کین گلبن بی رنگ و بوست
دلکش پروانه نیست شمع نیفروخته
مایه ی آرام دل چشم هوس بستن است
ازتپش آسوده است باز نظر دوخته
آمد و آورد باز از سر کویش کلیم
بال و پر ریخته جان و دل سوخته
No comments:
Post a Comment